جدول جو
جدول جو

معنی کعب غزال - جستجوی لغت در جدول جو

کعب غزال
(کَ بِ غَ)
شکر پنیر. آب نبات. زبان بره. (یادداشت مؤلف). نوعی از شکر پاره. (ناظم الاطباء). کعب الغزال:
ببین که میر معزی چه خوب می گوید
حدیث هیئت پینو وشکل کعب غزال.
انوری.
نشانۀ لگد گور باد سینۀ آنک
ز شاخ آهو دارد امید کعب غزال.
ظهیر فاریابی.
، فانیذ بنزد پاره ای از طبیبان. (یادداشت مؤلف) : یک من فانیذ که مراد از آن کعب غزال است. (از اختیارات بدیعی)
لغت نامه دهخدا
کعب غزال
کعب الغزال رسته از خوردنی ها
تصویری از کعب غزال
تصویر کعب غزال
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کعب الغزال
تصویر کعب الغزال
نوعی حلوا که آن را به شکل جای پای آهو می برند
فرهنگ فارسی عمید
(کَ بُلْ غَ)
کعب غزال. نوعی حلوا. رجوع به کعب غزال شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از کعب الغزال
تصویر کعب الغزال
مامیثا
فرهنگ لغت هوشیار